
با شما هستم... آري شما!ـ
شما كه بيداريتان به زور قهوه است و خوابتان به قرص.ـ
اين منم...ـ
براي من فيلم در نياريد...ـ
من شمارا ميشناسم.ـ
شما كه غصه ي نان نداريد
نفرين آفرينش بر شما باد.ـ
آري تند ميگويم.ـ
شمشيرم از رو بسته شده.ـ
اگر جنگ ميخواهيد...ـ
هستم.ـ
اگر خونريزي ميخواهيد...ـ
دروغ است.ـ
كه توانش را نداريد.ـ
اگر ناراضي هستيد...ـ
حق شما است هرچه بدي...ـ
آري اين منم و ميدانم از حرف هايم خسته شده ايد.ـ
اما بازهم بشنويد.ـ
...
دلم از هيچ گرفته... ـفرامرز-بازشب نوشته.ـ اسفند 86
شما كه بيداريتان به زور قهوه است و خوابتان به قرص.ـ
اين منم...ـ
براي من فيلم در نياريد...ـ
من شمارا ميشناسم.ـ
شما كه غصه ي نان نداريد
نفرين آفرينش بر شما باد.ـ
آري تند ميگويم.ـ
شمشيرم از رو بسته شده.ـ
اگر جنگ ميخواهيد...ـ
هستم.ـ
اگر خونريزي ميخواهيد...ـ
دروغ است.ـ
كه توانش را نداريد.ـ
اگر ناراضي هستيد...ـ
حق شما است هرچه بدي...ـ
آري اين منم و ميدانم از حرف هايم خسته شده ايد.ـ
اما بازهم بشنويد.ـ
...
دلم از هيچ گرفته... ـفرامرز-بازشب نوشته.ـ اسفند 86
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر